چی بگم...چیزی بگم؟یا نگم؟
اینجا رو هیشکی نمی خونه پس میگم...
با خودخواه بودنت مشکلی ندارم...میشه این وسط بذاری نفس بکشم؟هروقت بهم نیاز داری می بوسیم...هروقت عذاب وجدان داری بغلم میکنی...به اشکام بی تفاوتی...میگی دوسم داری...و میگی به خاطر این نیست که از تنهایی می ترسی...میگی علاقم بهت هوسه...وارد یه دنیای دیگه شدی و منو مثل سایه پشت سرت داری...وقتی میگم میترسم بری متهمم میکنی که دلتنگ اونم...چرا...اشکامو نمی بینی...