تو
- يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۰۰ ق.ظ
صد سال بگذره باز تو دلم حرف اولو میزنی...
دلی که یخ بسته ولی بازم ازم تو رو طلب داره...
دلی که خون گریه میکنه برای خواستنت...
مگه تو کی بودی که اومدی تو زندگیم؟
چرا فقط فراموشت نمی کنم؟
چرا دلم بهونه ی تو رو میگیره...چی داری که انقد خاصه؟
مگه نه اینکه تهش واسه توام هیچی نیستم...چرا این دلم انقدر به وفاداریت ایمان داره؟آینده رو دیده یا گذشته رو حس کرده؟
شاید هیچکدوم...شاید فقط تو رو میشناسه و حس میکنه...شاید...فقط تو براش زنده ای و بقیه مرده حساب میشن...
دلی که یخ بسته ولی بازم ازم تو رو طلب داره...
دلی که خون گریه میکنه برای خواستنت...
مگه تو کی بودی که اومدی تو زندگیم؟
چرا فقط فراموشت نمی کنم؟
چرا دلم بهونه ی تو رو میگیره...چی داری که انقد خاصه؟
مگه نه اینکه تهش واسه توام هیچی نیستم...چرا این دلم انقدر به وفاداریت ایمان داره؟آینده رو دیده یا گذشته رو حس کرده؟
شاید هیچکدوم...شاید فقط تو رو میشناسه و حس میکنه...شاید...فقط تو براش زنده ای و بقیه مرده حساب میشن...
- ۹۹/۰۳/۲۵